دود می خیزد زخلوتگاه من.
کس خبر کی یابد از ویزانه ام؟
با درون سوخته دارم سخن.
کی به پایان می رسد افسانه ام؟
دست از دامان شب برداشتم
تا بیاویزم به گیسوی سحر.
خویش را از ساحل افکندم در آب، لیک از ژرفای دریا بی خبر.
بر تن دیوارها طرح شکست.
کس در رنگی در این سامان ندید.
چشم می دوزد خیال روز و شب
از درون دل به تصویر امید.
تا بدین منزل نهادم پای را
از درای کاروان بگسسته ام.
گر چه می سوزم از این آتش به جان،
لیک بر این سوختن دل بسته ام.
تیرگی پا می کشد از بام ها:
صبح می خندد به راه شهر من.
دود می خیزد هنوز از خلوتم.
با درون سوخته دارم سخن
www.tabnak.ir
مادر می گوید:
یک روز مردی از قم به دیدن امام رضا (ع) رفت. امام به او گفت: شما در شهر قم زیارتگاهی دارید که از خانواده ی ماست.
مدرد گفت: فاطمه ی معصومه (س) را می گویید؟
امام رضا (ع) فرمود: بله ( او فاطمه، دختر موسی بن جعفر (ع) است). هر کسی او را بشناسد و به زیارتش برود، خدا او را به بهشت می برد.
مجموعه ژورنال لباس از مریم اقتداری
ناشر: اصفهان، بصائر، 1380
موضوع: خیاطی (لباس زنانه) پوشاک - الگوها
80 صفحه با تصاویر
سید رضی در نهج البلاغه از حضرت علی (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمودند: چنان با مردم معاشرت کنید که اگر بمیرید بر شما بگریند و اگر از آنها دور شدید مشتاق دیدار شما باشند.
امام باقر (ع) فرمودند: اگر می توانی بر کسانی که با آنها معاشرت می کنی تفوق داشته باشی، این کار را بکن.
منبع: از کتاب آداب معاشرت از دیدگاه معصومین علیهم السلام
نوسنده: حر عاملی محمد بن حسن
موجود در کتابخانه عمومی حاج ملا علی حکیم الهی